دکترحداد: به کسی رای دهید که از گفتمان انقلاب باشد/گفتمان انقلاب اسلامی با یک پرچمدار در انتخابات می

رجانیوز – گروه سیاسی: دکتر غلامعلی حداد عادل هم پس از دکتر کامران باقری لنکرانی از ادامه رقابت انتخاباتی برای ریاست جمهوری یازدهم انصراف داد تا گفتمان انقلاب اسلامی با یک پرچمدار در انتخابات حاضر شود؛ اقدامی که رویکرد و مواضع انقلابی و شجاعانه دکتر حداد عادل در هفته‌های اخیر را تکمیل کرد.
به گزارش رجانیوز، دکتر حدادعادل در جریان برگزاری انتخابات و فرصت تبلیغات، شجاعانه و مردانه از انقلاب اسلامی دفاع کرد و در برابر افراطیون اصلاح‌طلب، صراحتا مواضع انقلابی خود را بیان کرد و اجازه نداد تا برخلاف برخی دیگر از کاندیداها، رویای شیرین ورود به پاستور او را از وظیفه و مسیر اصلی خود که پشتیبانی از انقلاب اسلامی است، باز دارد.
 
رویکرد شجاعانه رئیس مجلس هفتم به طور ویژه در مستند انتخاباتی او و همچنین مناظرات تلویزیونی به نمایش درآمد و او در سخنان خود، همواره در برابر انحرافات ایستاد و در مسائلی مانند محور مقاومت در منطقه، بحران سوریه، فتنه 88 و مشکلات اقتصادی، نه تنها به جاده سیاه‌نمایی نیفتاد؛ بلکه همواره تلاش کرد تا از این بداخلاقی‌ها و تهمت‌ها در حق انقلاب اسلامی انتقاد کند.
 
دکتر حدادعادل در بخشی از بیانیه انصراف خود که امروز منتشر شده، آورده است: "با انصراف خود از مردم عزیز می‌خواهم معیارهای مورد نظر رهبری معظم انقلاب را در رای دادن به نامزد‌ها دقیقا رعایت کنند و به کسانی رأی دهند که به مبانی جمهوری اسلامی معتقد بوده و شجاع و بانشاط و توانمند باشند و از گفتمان انقلاب اسلامی و ارزشهای مورد نظر امام و رهبری حمایت کنند و پاسدار خون شهیدان و فداکاریهای ایثارگران عزیز و خانواده معظم شهدا باشند تا درخشش انقلاب اسلامی در فضای ظالمانه و ظلمانی نظام سلطهی جهانی روز به روز افزون‌تر گردد."
 
غلامعلی حداد عادل که در روزهای اخیر و با توجه به اتخاذ مواضع انقلابی و صریح در برابر فتنه‌گران، شور و شوق حامیان گفتمان انقلاب اسلامی را بیشتر از پیش برانگیخته بود، با اقدام به جا، هوشمندانه و انقلابی خود که نشان از شناخت دقیق وی از فضای سیاسی کشور دارد، صحنه انتخابات را شفاف کرد و مردم در حال حاضر می‌توانند بدون هیچگونه تردید و نگرانی، رای خود را به نام تک پرچمدار گفتمان انقلاب اسلامی به صندوق بیندازند.
 
پیش از این، دکتر کامران باقری لنکرانی هم با توجه به حضور دکتر جلیلی در رقابت‌های انتخاباتی، از کاندیداتوری انصراف داد و در بیانیه‌ای، ضمن خواستار شدن حضور گفتمان انقلاب اسلامی در انتخابات با یک پرچمدار، تاکید کرد: "همه ما موظفیم همصدا و همگام در برابر فتنه‌آفرینی فتنه‌گران و انحراف منحرفان ‌قیام کنیم و نگذاریم این انقلاب برخلاف وصیت امام رضوان اله تعالی علیه ‌به دست نااهلان و نامردمان بیفتد. قبلا هم گفته بودم حضور من در این انتخابات گفتمانی است و رقابت درون گفتمان انقلاب اسلامی را نا‌صواب می‌دانم. برهمین اساس ضمن تشکر از همه عزیزانی که در سراسر کشور نسبت به اینجانب ابراز محبت و بزرگواری نموده‌اند، به خصوص دانشگاهیان‌، نخبگان‌، خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران‌، علمای اعلام و به ویژه حضرت علامه آیه‌الله مصباح یزدی دامت برکاته‌، با توجه به حضور قطعی برادر انقلابی و مومن جناب آقای دکتر جلیلی‌، با کسب نظرمشورتی از جبهه پایداری انقلاب اسلامی‌، برای دفاع از گفتمان امید، عدالت و استقامت‌، اینجانب ‌با انصراف از داوطلبی در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری‌، ‌حمایت خود را از جناب آقای دکتر جلیلی اعلام می‌دارم."
 
اکنون، صحنه رقابت‌های انتخاباتی شفاف‌تر از همیشه است و گفتمان انقلاب اسلامی، دکتر سعید جلیلی را به عنوان پرچمدار و علمدار به عرصه رقابت‌ها فرستاده تا این دیپلمات انقلابی، چراغ امید را در کشور روشن نگه دارد.
 
متن کامل بیانیه انصراف دکتر حداد عادل از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، به شرح زیر است:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
ملت شریف ایران
 
در روزهای حساس و سرنوشت ساز یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری توجه شما مردم عزیز را به نکات زیر جلب می‌کنم:
 
۱- اینجانب که از سال ۱۳۴۱ با کاروان نهضت امام خمینی (ره) همراه بوده و از بهمن ۱۳۵۷ تا کنون در صحنه­های انقلاب و مسئولیتهای مهم و سنگین اجرایی و قانونگزاری حضور داشتهام، روش و بینش «اصولگرایی» را در عرصه سیاست با تعالیم اسلام و قرآن و آرمانهای امام راحل و اهداف انقلاب اسلامی و منافع و مصالح کشور منطبق و موافق می‌دانم و خود را اصولگرا می‌شناسم و به این صفت افتخار می‌کنم.
 
۲- پیروزی اصولگرایان را در انتخابات ریاست جمهوری هدف اصلی خود می‌دانم و معتقدم با استمرار اصول­گرایان حقیقی می‌توان آرامش و امنیت و عقلانیت را که لازمه ایجاد حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی است بر کشور حاکم کرد و بر این اساس خود را موظف می‌دانم از هر اقدامی که با واسطه یا بیواسطه به شکست اصولگرایی در این انتخابات منجر شود پرهیز کنم.
 
۳- شرکت اینجانب در ائتلافی که به «ائتلاف سه گانه» یا «ائتلاف پیشرفت» موسوم شد دقیقاً برای آن بود که نامزدهای اصولگرا در رقابت با یکدیگر سبب شکست اصولگرایان نشوند. ما با هم برای تلاش در راه پیروزی اصولگرایان عهد و پیمان بستهبودیم و من دقیقاً بر آن عهد و پیمان استوار ماندهام.
 
۴- با نزدیک شدن به ایام ثبت نام نامزد‌ها و حوادثی که در آخرین ساعت روز آخر ثبت نام روی داد و نگرانی­هایی از باب تکرار حوادث تلخ سالهای گذشته بهویژه فتنه ی سال ۸۸ را پدید آورد لازم دیدیم منتظر مشخص شدن آرایش سیاسی نامزد‌ها بمانیم و پس از آن به مصلحت دیدیم که با شرکت در تبلیغات انتخاباتی و خصوصا با استفاده از فرصتهای صدا و سیما و مناظره‌ها، دیدگاه‌ها و برنامههای خود را به اطلاع ملت برسانیم. اینجانب تصمیم گرفتم مواضع خود را در مناظره‌ها و برنامههای صداو سیما به روشنی و صراحت اعلام نمایم و حتی در این مناظره‌ها از بیان نقد نسبت به مواضع بعضی از نامزدهای اصولگرا نیز دریغ نورزم.
 
۵- اینجانب در سخنان خود در چند ماه گذشته و بهویژه در هفته‌های اخیر ضمن تأکید مکرر بر اینکه مشکل عمدهی امروز مردم مشکل اقتصادی است و وظیفهی اول دولت آینده حل این مشکل می‌باشد، همواره کوشیدم تا از دادن وعدههای فریبنده و غیر عملی که تنها به قصد جلب رای مردم داده می‌شود خود داری کنم. سعی کردم از سیاه نمایی و نادیده گرفتن دستاوردهای انقلاب و خدمات دولت‌ها بپرهیزم و موجب یأس و ناامیدی مردم نشوم. کوشیدم تا سخنی بر خلاف مصالح کشور و امنیت ملی بر زبان نیاورم و دل دشمنان انقلاب را شاد نکنم. تلاش کردم آرمانهای امام راحل (ره) و رهنمودهای مقام معظم رهبری را که از دل و جان به آن‌ها اعتقاد دارم فراموش نکنم. امیدوارم در آنچه گفتهام توانسته باشم رضای خداوند و رضایت مردم را جلب کرده باشم.
 
۶- اکنون بر پایه ی این مقدمات، امروز دوشنبه ۲۰ خردادماه ۱۳۹۲ با در نظر گرفتن واقعیتهای پیش رو در صحنه­ی انتخابات و با توجه به نیت و انگیزهای که از آغاز حضور در ائتلاف داشتهام به عهد خود وفا می‌کنم و انصراف خود را از نامزدی انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران اعلام می‌نمایم تا به سهم خود به پیروزی اصول­گرایی در این انتخابات کمک کرده باشم. امیدوارم سایر نامزدهای اصولگرا نیز در این لحظه ی خطیر و حساس به وظیفه ی خود عمل کنند برادرانه و مشفقانه توصیه می‌کنم مردم عزیز با تصمیم درست خویش کاری کنند که یا اصولگرایان در مرحله اول انتخابات پیروز شوند و یا چنان شود که در صورت کشیده شدن انتخابات به مرحلهی دوم، رقابت میان دو اصولگرا باشد.
 
۷- با انصراف خود از مردم عزیز می‌خواهم معیارهای مورد نظر رهبری معظم انقلاب را در رای دادن به نامزد‌ها دقیقا رعایت کنند و به کسانی رأی دهند که به مبانی جمهوری اسلامی معتقد بوده و شجاع و بانشاط و توانمند باشند و از گفتمان انقلاب اسلامی و ارزشهای مورد نظر امام و رهبری حمایت کنند و پاسدار خون شهیدان و فداکاریهای ایثارگران عزیز و خانواده معظم شهدا باشند تا درخشش انقلاب اسلامی در فضای ظالمانه و ظلمانی نظام سلطهی جهانی روز به روز افزون‌تر گردد.
 
۸- وظیفه خود می‌دانم از عموم برادران و خواهرانی که در سراسر کشور در ستادهای انتخاباتی اینجانب صمیمانه و صادقانه تلاش کردهاند و یا در اجرای برنامههای صدا و سیما مرا یاری نمودهاند سپاسگزاری کنم. از اینکه نمی‌توانم با هیچ زبان و قلمی از عهدهی شکر محبتهای آنان برایم از همگان پوزش می‌خواهم.
 
۹- وظیفه دارم از شورای محترم نگهبان که اینجانب را واجد صلاحیت نامزدی انتخابات ریاست جمهوری تشخیص دادهاند تشکر کنم. همچنین موظفم ازصدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که فضای مناسبی برای بیان دیدگاه‌ها و برنامههای نامزد‌ها بوجود آورده سپاسگزاری نمایم. از عموم نمایندگان رسانه‌ها، چه رسانههای مکتوب و چه رسانههای مجازی که در ایام انتخابات با انتشار اخبار مربوط به اینجانب اطلاع رسانی مفید و سازنده کردهاند نیز تشکر می‌کنم.
 
۱۰- امیدوارم ملت مسلمان و با بصیرت و شجاع و انقلابی ایران با حضور پرشور و باشکوه در انتخابات جمعه ۲۴ خردادماه ۱۳۹۲ حماسهی سیاسی ایجاد کنند و با برگزاری یک «انتخابات خوب» به یک «انتخاب خوب» دست یابند و زمینه را برای خلق «حماسه اقتصادی» با مدیریت دولت آینده و وحدت و همت ملت فراهم سازند. امیدوارم حاصل همهی تلاش‌ها و نتیجهی انتخاب همگان به خیر و صلاح کشور باشد و مایه عزت و ارجمندی بیشتر ملت ایران و تضمین کنندهی دوام و بقای استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی.
 
والعاقبه للمتقین
 
غلامعلی حداد عادل
 
۲۰/خرداد/۹۲

حضور اتوبوس‌های حمل و نقل عمومی کرج و تهران در همایش انتخاباتی قالیباف در قم!

ه گزارش پایگاه 598، روز گذشته همایش انتخاباتی دکتر قالیباف عضو ائتلاف پیشرفت در ورزشگاه شهید حیدریان قم با سخنرانی انتخاباتی ایشان برگزار گردید.

در همین خصوص تعداد قابل توجهی از اتوبوس های ناوگان حمل و نقل شهر کرج و تهران! در خیابان های اطراف ورزشگاه شهید حیدریان قم جهت جایجایی جمعی از حاضرین در این همایش توقف نموده بودند.

تعداد اتوبوس های ناوگان حمل و نقل عمومی کرج و تهران و توقف آنها تا پایان همایش انتخاباتی دکتر قالیباف در خیابان های اطراف ورزشگاه شهید حیدریان قم به حدی بود که موجب به وجود آمدن ترافیک سنگین در مسیر تقاطع بلوار امین و 45 متری صدوق گردید.

خبرنگار پایگاه 598 تصاویری از جابجایی جمعی از حاضرین در همایش انتخاباتی دکتر قالیباف در قم توسط اتوبوس های ناوگان حمل و نقل عمومی کرج و تهران را تهیه نموده است

ند دروغ بزرگ روحانی / چرا روحانی به مردم نگفت که به غربی‌ها قول داد برنامه غنی‌سازی را تعطیل نگهدارد

گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو» - مهدی محمدی؛ حضور آقای حسن روحانی در برنامه گفت وگوی ویژه خبری دوشنبه شب (6 خرداد) و اظهارات وی درباره برنامه هسته ای ایران، نگرانی در این باره را که آقای روحانی نگهبان مناسبی برای حقوق ملت ایران باشد، بشدت افزایش داده است.

 

آقای روحانی در حالی صدا و سیما را متهم به دروغ گویی و تهمت زنی و منتقدان خود را متهم به بی سوادی کرد که خود در جلوی دوربین صدا و سیما حداقل چند دروغ بزرگ به مردم گفت و در مواردی هم نشان داد که بر خلاف آنچه ادعا می کند از دانش کافی برای حتی روایت تاریخ پرونده هسته ای – که خود زمانی مسئول آن بوده - هم برخوردار نیست، چه رسد به مدیریت آن.
 

چند سوال ساده زیر مسئله را روشن می کند:


1- آقای روحانی همواره از عدم ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت به عنوان یکی افتخارات دوران مدیریت خود نام می برد اما به دو سوال پاسخ نمی دهد:
 

 

اول- این عدم ارجاع به چه قیمتی بود و آیا این هنر است که ما همه چیز را تعطیل کنیم تا پرونده به شورای امنیت نرود؟ و آیا اساساً وقتی بناست چنین روشی در پیش گرفته شود، دیگر «مدیریت» معنا پیدا می کند؟ آیا نمی توان همه چیز را تعطیل کرد و خود را خلاص نمود؟

 

دوم- آقای روحانی باید به این سوال جواب دهند که مبنای ارجاع پرونده هسته ای ایران آیا در زمانی جز دوره مدیریت ایشان بنا نهاده شد؟ اگر آقای روحانی در توافقنامه های تهران، بروکسل و پاریس تعهد نمی دادند که تعلیق یک اقدام اساسی برای اعتماد سازی است، آیا غرب دیگر می توانست موقعی که ایران تصمیم گرفت غنی سازی را آغاز کند، ایران را به عدم پایبندی به تعهداتش متهم کرده و پرونده را به شورای امنیت بفرستد؟ این تعهدات را چه کسی برای ایران ایجاد کرده بود؟


2- سوال دیگر این است که آقای روحانی همواره گفته اند – و در برنامه انتخاباتی خود هم تاکید کردند - که برنامه هسته ای ایران در دوره ایشان تکمیل شده است. سوال اصلی در این باره این است که آیا آقای روحانی کاری جز این کرده است که در برنامه هسته ای ایران – مثلاً در نطنز- در حد آزمایشگاهی یک آزمایش انجام داده و بعد برنامه را تعلیق کرده است؟ در واقع در دوره آقای روحانی بتدریج برنامه ایران تعطیل شد نه اینکه توسعه پیدا کند و غربی ها هم در پیشنهاد اوت 2005 صراحتاً گفتند که هدف آنها از تضمین های عینی که ایران باید واگذار کند تعطیلی همیشگی غنی سازی در ایران است.


3- آقای روحانی ادعا می کند که شورای حکام در نوامبر 2004 صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران را پذیرفته است. سوال این است که اگر واقعاً چنین است، چرا پرونده ایران پس از آن به شورای امنیت ارجاع شد؟ آیا غربی ها با یک حمله ساده و قطعنامه نوامبر، ایشان را فریب نداده و تعلیق برنامه غنی سازی را از ایشان نگرفته بودند؟


4- آقای روحانی ادعا کرده است که در دوره ایشان با روسا صحبت می شد و در دوران جدید با مدیران کل صحبت شده است. آیا آقای روحانی نمی داند که نمایندگان 1+5 در مذاکرات با ایران معاونان وزرای خارجه و مسئولان پرونده ایران در وزاتخانه های متبوع خود هستند نه مدیران کل؟ ضمناً ایران در مکانیسم 1+5 آمریکا را هم وارد کرده، در حالی که در دوره آقای روحانی مذاکرات صرفاً با وزرای خارجه اروپایی انجام می شد و آمریکا به راحتی تصمیم های آنها را وتو می کرد؛ هدف آقای روحانی از این دروغ پردازی ها چیست؟


5- آقای روحانی در اظهارات خود گفته است که وزرای خارجه اروپایی به او قول داده بودند در صورت ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت اقدام آمریکا را وتو کنند، اما چرا روحانی این موضوع را به مردم نگفت که در همان مذاکرات او به غربی ها قول داده تا برنامه غنی سازی ایران را تعطیل نگهدارد و در واقع در ازای این موضوع اروپایی ها پذیرفتند از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت خودداری کنند؟

اکثر رسانه های دنیا جلیلی را بارزترین کاندیدای فعلی می دانند/ پیش بینی پیروزی جلیلی بیراه نیست

کثر رسانه های غربی، سعید جلیلی را به عنوان بارزترین نامزد انتخابات فعلی ایران توصیف می کنند. حتی بسیاری از رسانه ها (که دوست دارند به پیش بینی های زودهنگام دست بزنند) جلیلی را پیروز این انتخابات و رئیس جمهوری بعدی ایران معرفی می نمایند. این پیش بینی ها مبتنی بر چند مسئله است:

اول اینکه، جلیلی مذاکره کننده ی اصلی با غرب از سال 2007 تا کنون است، و از آن سال تا کنون (بعد از علی لاریجانی) دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران بوده است، در نتیجه، مدیریت پرونده حساس هسته ای را از آن سال تا کنون بر عهده دارد.

دوم اینکه جلیلی از نزدیکی بسیار بالایی با تصمیم سازان و تصمیم گیران اصلی ایران بهره مند است. مثلا او چهار سال کامل (از سال 2001 تا سال 2005) در دفتر رهبر ایران مشغول فعالیت بوده است.

سوم اینکه جلیلی ارتباط مستحکمی با سپاه پاسداران دارد. برخی ناظرین غربی، ریشه این ارتباط مستحکم را مرتبط به دوره جنگ عراق و ایران می دانند.

و چهارم اینکه جیلی بر گزینه ی مقاومت سیاسی و اقتصادی تأکید می کند و آن را با التزام دینی تزلزل ناپذیر مستند کرده و مرتبط می داند. و این چیزی است که او را به گروه های دارای نفوذ در ایران (از قبیل جریان اصولگرایی و گروه های علما که همین روش و خط را دنبال می کنند) نزدیک می گرداند.

جلیلی (که در سال 1965 میلادی در شهر مشهد متولد شده است) دارای مدرک دکترا در رشته ی علوم سیاسی از دانشگاه «امام صادق» است. عنوان پایان نامه اش هم «بررسی اندیشه سیاسی اسلام، در قرآن» بود است. شایان ذکر است که دانشگاه امام صادق دانشگاه خاصی محسوب می شود که نیروهای سپاهی که خواستار ادامه تحصیلات عالیه باشند، آن را بیشتر ترجیح می دهند.

جلیلی در جنگ عراق و ایران (که از سال 1980 تا 1988 به طول انجامید) هم حاضر بوده است و طی آن دچار مجروحیت شدیدی شده که در اثر آنها پای راستش را هم زا دست داده است و از آن زمان تا کنون، از پای مصنوعی استفاده می کند.

او بعد از اتمام جنگ به عنوان استاد در دانشگاه حاضر شد و سلسله درس هایی با عنوان «دیپلماسی پیامبر اسلام، حضرت محمد» ارئه نمود. سپس در سال 1989 به وزارت امور خارجه ایران وارد شد.

جلیلی در سال 2001 به عنوان مدیر بخش «بررسی‌های جاری» در دفتر رهبر جمهوری اسلامی ایران [آیت الله] سید علی خامنه ای منصوب شد و تا سال 2005 در همان سمت بود. در این سال محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شد. جلیلی از سال 2002 در عین حضور در دفتر رهبر ایران، در شورای عالی امنیت ملی هم حضور یافت و این چیزی است که باعث شد او کاملا با مسائل حساس مطرح شده در این شورا آشنا شود.

اسم جلیلی برای تصدی منصب وزارت خارجه هم مطرح می شد ولی نهایتا منوچهر متکی به عنوان وزیر امور خارجه انتخاب شد و جلیلی هم به عنوان معاون اروپا و آمریکای وزیر امور خارجه و مشاور احمدی نژاد انتخاب گردید.

جلیلی که به ساده زیستی معروف است، با یک پزشک به نام فاطمه سجادی ازدواج کرده است و این دو دارای یک فرزند به نام حمید هستند. کتاب های جلیلی، تفکر و اعتقاد دینی عمیق او را نمایان می کند. کتاب اول او «سیاست خارجی پیامبر اسلام» نام دارد و نام کتاب دومش هم «اندیشه اسلامی در قرآن» است.

جلیلی در مصاحبه اش با نشریه آمریکایی «فایننشال تایمز» (که دو هفته قبل منتشر شد) عنوان کرد که «در صورتی که به عنوان رئیس جمهور انتخاب شوم، اندیشه ی پیشرفت و عدالت و مقاومت را ترویج خواهم داد. ما هرچه قدر که بر دینمان و اصولمان اعتماد و پافشاری کرده ایم، به همان اندازه قدرتمان برای حرکت در مسیر پیشرفت و قدرتمان برای مقاومت در برابر فشار ها بیشتر شده است.»

کمتر از یک هفته پیش، نشریه «نیویورک تایمز» یک مطلب مفصل را به سعید جلیلی اختصاص داده و طی آن، او را بارزترین نامزد انتخابات رسیاست جمهوری فعلی خوانده و از او به این شکل یاد کرده بود: «فرد رادیکالِ دشمن غرب، در رقابت پیش افتاده است.»

پایگاه های اینترنتی حامی جلیلی، شعار های «مقاومت، رمز پیشرفت» و «حیات طیبه» را بر تارک خود قرار داده اند. جلیلی از حمایت آیت الله مصباح یزدی هم برخوردار است که حامی سابق احمدی نژاد بود.

مردم طرفداری جلیلی، در استقبال از او در سفرهای انتخاباتی اش، او را«شهید زنده» می خوانند (اشاره به جانبازی اش از ناحیه پای راست) و وقتی که شروع به سخنرانی در بین طرفدارانش می کند، گه گاه طرفدارانش پرچم های حزب الله و فلسطین را به اهتزاز در می آورند و شعار می دهند «نه سازش، نه تسلیم، فقط جلیلی».

برخی ها معتقدند که جلیلی «احمدی نژاد شماره دو» است و برای اثبات این تحلیلشان به تشابه اصول اجتماعی و وابستگی ها ایدئولوژیک مردم گرایانه و جهت گیرای های سیاسی این دو نفر اشاره می کنند. البته باید توجه داشت که احتمالا جلیلی هرگز خود را تا آن حدی که احمدی نژاد (خصوصا در سه سال اخیر) در مقابل نظرات رهبر ایران قرار داد، قرار نخواهد داد.

جلیلی، نظرگاه های سیاسی و فکری خود را اینگونه تشریح می کند: « "یاعلی" کلید پیروزی های ماست. ما این شعار را در پیروزی های حزب الله در لبنان و همچنین در ایران در ایستادگی مان در برابر رژیم صهیونیستی شنیدیم. ما توانمندی هایمان را تحت این شعار نشان دادیم.»

پیش بینی های خوش بینانه راجع به موفقیت جلیلی در انتخابات بی راه هم نیست چرا که او جزو چند کاندیدای جدی انتخابات فعلی محسوب می شود.

بررسی و بیان صحیح تر این است که در حال حاضر، جلیلی واقعا فرصت های بالایی برای پیروزی دارد، و این چیزی است که او را یک نامزد قابل توجه در معادلات انتخاباتی (حتی در همین نیمه ی اول رقابت) ساخته است.

در هر حال، و فارغ از نتیجه ی نهایی انتخابات، صعود جلیلی در عرصه سیاسی ایران، مسئله ای شایان توجه و اعجاب آور است: فرزند یک خانواده ی متوسط که یک پایش را در راه دفاع از کشورش داده است، هدف های بلندش را کنار نگذاشته و صعود سیاسی اش را ادامه داده است، با تکیه بر توانمندی های خودش و اعتقاد خالصانه اش به انقلاب و نظام، آن هم در شرایطی سخت و پیچیده. تا جایی که در یکی از بالاترین مناصب در جمهوری اسلامی ایران و در اصل، حساس ترین مناصب این نظام، یعنی دبیری شورای عالی امنیت ملی قرار گرفته است.

تعریفی که کاندیدای تکنوکرات از عدالت دارد!

محمد باقر قالیباف عصر دیروز در جمع حامیان خود در قم گفت: "بنده اگر رئیس دولت شدم می خواهم تصمیم بگیرم برای پیشرفت کشور چون تا پیشرفت اتفاق نیفتد عدالت در واقع توزیع فقر است."


به گزارش سرویس  سیاسی بی باک، یکی از موارد مهمی که می توان در بررسی کاندیداها در نظر داشت نوع نگاه کاندیداها به بحث عدالت است.

 مقام معظم رهبری در 12مرداد ماه ه1372 در تعریفی از عدالت اجتماعی فرمودند: "آنچه که در این بین بایستی با وسواس و دقت دنبالش باشید مساله ی عدالت اجتماعی ست که با رشد و توسعه هم سازگار است. بعضی اینطور تصور می کنند که ما بایستی دوره ای را صرف رشد و توسعه کنیم و وقتی به آن نقطه ی مطلوب رسیدیم به تامین عدالت اجتماعی می پردازیم. این فکر اسلامی نیست."

  محمد باقر قالیباف عصر دیروز در جمع حامیان خود در قم گفت: "بنده اگر رئیس دولت شدم می خواهم تصمیم بگیرم برای پیشرفت کشور چون تا پیشرفت اتفاق نیفتد عدالت در واقع توزیع فقر است."
 

 این در حالی است که رهبر معظم انقلاب در تشریح عدالت اجتماعی و پیشرفت، تاکید کردند: "نظام اسلامى معتقد به يک جامعه ثروتمند است، نه يک جامعه فقير و عقب‌مانده. معتقد به رشد اقتصادى است؛ ولى رشد اقتصادى براى عدالت اجتماعى و براى رفاه عمومى، مسأله اوّل نيست. آنچه در درجه اوّل است، اين است كه فقير در جامعه نباشد؛ محروم نباشد؛ تبعيض در استفاده از امكانات عمومى نباشد."

 قدر مسلم با توجه به آموزه های دینی برداشت از مفهوم عدالت این است که در عدالت، پیشرفت شکل می گیرد. اگر بتوانیم فرصت های لازم را فراهم کنیم که همه این ظرفیت ها به موقع استفاده شود و همه فرصت های برابر داشته باشند یقینا پیشرفت هم حاصل خواهد شد.

 حال این سوال مطرح است که پیشرفت واقعی در چه صورت شکل می گیرد؟ چه زمانی می توانیم به عدالت اجتماعی مطلوب برسیم؟ چه افرادی دلسوزانه برای رسیدن به عدالت اجتماعی و پیشرفت تلاش می کنند؟ و در نهایت قرار است چه کسی مجری برقراری عدالت اجتماعی در جامعه شود؟

یاران موسوی در خدمت کاندیدای تکنوکرات

به گزارش سرویس سیاسی بی باک، یکی از کاندیدای ریاست جمهوری که هر از چندی با گفتار و کردار عجیبش سوژه محافل رسانه ای کشور می شود، این روزها بیشترین قرابت را با حامیان جنبش ورشکسته سبز پیدا کرده است به گونه ای که حامیان و اعضای ستاد میر حسین موسوی در بسیاری از شهرها در خدمت این کاندیدا قرار گرفته اند.
 
خبرنگار "بی باک" از قم گزارش می دهد که امروز عصر در خیابان شهید صدوقی قم محفلی خصوصی برای برنامه های تبلیغاتی و انتخاباتی این کاندیداهای به ظاهر اصولگرا برگزار گردید که شرکت کنندکان در این مراسم کسی جز یاران میر حسین موسوی و اعضای ستاد وی در سال 88 نبودند.
 
این کاندیدای تکنوکرات قرار است بزودی به قم سفر کند و در یکی از ورزشگاه های قم به سخنرانی بپردازد.

مناظره غيرحضوري دو كانديدا در باب مقوله عدالت و پيشرفت:

قاليباف: تا پيشرفت نباشد عدالت يعني توزيع فقر/ جليلي: حضرت علي فرمود در عدالت است كه پيشرفت شكل مي گيرد


كمتر از سه هفته به برگزاري انتخابات يازدهم رياست جمهوري فرصت باقي است و روزانه مواضع مختلفي از سوي كانديداهاي حاضر در صحنه منتشر مي شود.

به گزارش رجانيوز، در همين راستا محمد باقر قاليباف در برنامه گفتگوي ويژه خبري حاضر شد و ضمن ارائه نقطه نظرات مختلف خود در عرصه هاي مختلف، در پاسخ به پرسش مجري برنامه كه نظر وي را درباره دهه پيشرفت و عدالت جويا شد گفت: "به نظر من این بحث یک مقدمه ای دارد مقدمه اولش این است بنده اگر رئیس دولت شدم می خواهم تصمیم بگیرم برای پیشرفت کشور چون تا پیشرفت اتفاق نیفتد عدالت در واقع توزیع فقر است."

اين جملات در حالي از سوي شهردار تهران بيان شد كه نشان مي دهد اولويت وي براي اداره كشور؛ نه عدالت بلكه "پيشرفت" است؛ هر چند وي به درستي اعلام مي كند بدون پيشرفت؛ عدالت معنايي جز توزيع فقر ندارد و اين مساله اي است كه در سخنراني اول فروردين 87 رهبر انقلاب نيز مورد اشاره ايشان قرار گرفته است. ايشان مي فرمايند: "نه عدالتِ بدون پیشرفت مطلوب است، نه پیشرفتِ بدون عدالت. عدالت بدون پیشرفت یعنی برابری در عقب ماندگی، برابری در فقر؛ این را نمی خواهیم. پیشرفت بدون عدالت را هم هرگز مطالبه نمی كنیم؛ پیشرفت، همراه با عدالت." اما نكته مهم و مورد غفلت قرار گرفته اين است كه قاليباف بر اولويت خود بر مقوله پيشرفت نسبت به عدالت تاكيد مي كند و صراحتا مي گويد مقدمه رسيدن به عدالت، "پيشرفت" مي باشد. نكته اي كه يادآور مشي عمومي دولت هاشمي رفسنجاني و در آن برهه اينگونه استدلال مي شد كه ابتدا كشور بايد توسعه پيدا كند و بعد به سمت عدالت حركت كرد.

در همين باره رهبر معظم انقلاب در 8 شهريور 1384 در ديدار اعضاي هيئت دولت ضمن تاكيد بر مقدم بودن عدالت بر ديگر ارزش ها مي فرمايند: "نبايد ارزش عدالت به عنوان يك ارزش درجه ى دو كم كم در مقابل ارزشهاى ديگر به فراموشى سپرده شود؛ در نظام ما اين خطر وجود داشته است. ارزش هاى ديگر هم خيلى مهم است؛ مثلاً ارزش پيشرفت و توسعه، ارزش سازندگى، ارزش آزادى و مردم سالارى. مطرح كردن ارزش عدالت مطلقاً به معناى نفى اينها نيست؛ اما وقتى ما اين ارزش ها را عمده مى كنيم و مسأله ى عدالت و نفى تبعيض و توجه به نيازهاى طبقات محروم در جامعه كمرنگ مى شود، خطر بزرگى است."

از طرف ديگر دكتر سعيد جليلي نيز در برنامه گفتگوي ويژه خبري حاضر شد و در پاسخ به همين سوال نكته مهم و قابل تاملي را بيان كرد. وي با اشاره به فرمايش معصوم در اين باره گفت: "فرمایش حضرت علی علیه السلام هست که فی العدل سعه؛ یعنی در عدالت هست که پیشرفت شکل می گیرد، اگر بتوانیم فرصت های لازم را فراهم کنیم که همه این ظرفیت ها به موقع استفاده بشود فرصت های برابر داشته باشند حتماً به دنبال خودش پیشرفت را خواهد داشت."

در مجموع به نظر مي رسد با دقت در مواضع آشكار كانديداهاي حاضر در صحنه مي توان عيار گفتماني آنها و نسبت هر يك با گفتمان انقلاب اسلامي را سنجيد؛ مساله اي كه بدون ترديد در انتخاب رييس جمهور اصلح براي اداره كشور طي سالهاي آتي اولويت اصلي خواهد بود.

جلیلی به اشتون گفت اگر اراده كرديد حقوق ملت ایران را بپذیرید در خدمتیم اگر نه، التماس دعا!

به گزارش رجانیوز، علی باقری 17 اردیبهشت ماه سال جاری در دانشگاه تهران به تشریح سیر پرونده هسته ای ایران پرداخت. او در بخشی از سخنانش به ذکر خاطره ای از پاسخ مقتدرانه دکتر جلیلی به این پیشنهاد پرداخت .

دكتر باقري در اين باره مي گويد:



در استانبول 1 آن ها آمدند، در همان قالبی که در وین مطرح کرده بودند، برای تبادل سوخت پیشنهادی را بیان کردند. این پیشنهاد 3 ویژگی داشت:

1)برای تحویل سوخت به ما، شروطی گذاشته بودند.که این شروط به گونه ای بود که معلوم نبود سوخت به دست ما می رسد یا نه.

2) گفتند در این مدتی که ما صفحه سوخت را برای شما می سازیم، پس شما هم نمی توانید رادیو دارو تولید کنید. ما تسهیلات برای خرید رادیو داروی شما را تأمین می کنیم (نگاه کنید؛ نگفتند رادیو دارو می فروشیم، گفتند تسهیلات فراهم می کنیم. یعنی مثلا می گویند ما گفتیم مثلا فلان کشور به شما بدهد. ممکن است خودش نمی خواهد بدهد. ولی باز رادیو دارو عملا به دست ما نمی رسید.)

3) نکته دیگری که باز در پیشنهادشان مشکل داشت این بود که قبلا در وین به ما گفته بودند که یکساله این سوخت راکتور را می دهیم.بعد گفتند دوسال. در پیشنهاد استانبول 1 گفتند که معلوم نیست، زمانش معلوم نیست، باید ببینیم تولید
می شود، چه طور؟

این پیشنهاد را وقتی که ارائه کردند، طبیعی بود که با واکنش مثبت طرف ایرانی مواجه نشد. اما یک نکته ای را آقای جلیلی در آن جلسه گفتند؛ گفتند فرض کنید که ما پیشنهاد شما را بپذیریم، همین پیشنهاد را بدون هیچ کم و کاست که می پذیریم. خوب شما فرض کنید که سوخت راکتور تهران را می دهید، رادیو دارو هم می دهید، پولش را می گیرید؛ یعنی سوخت را می سازید به ما می دهید، رادیو دارو را هم می سازید به ما می دهید. پس این جا بی حساب می شویم، با هم هیچ حسابی نداریم. اما کار دیگری که ما انجام می دهیم. این است که ما 1200 کیلو از مواد 5/3 تا 5 درصدمان را خارج می فرستیم.




شما هم ادعا می کنید که نگرانی تان از این که ایران به سمت انحراف از در واقع مسیر صلح آمیز برود، رفع می شود. اگر این 1200 کیلو از ایران بیرون برود. نگرانی شما هم رفع می شود. ما چه چیزی به دست می آوریم؟ یعنی در عرصه فنی با هم برابر می شویم؛ شما سوخت و رادیو دارو می دهید، ما پولش را می دهیم. ولی در عرصه سیاسی شما چیزی را به دست می آورید، و به اصطلاح خودتان نگرانی تان رفع می شود. ولی ما چی؟ ما نگرانی مان رفع نمی شود، که بحث تحریم ها بود.

در آنجا آقای دکتر جلیلی گفتند: ما اگر بخواهیم برای همکاری مذاکره کنیم، همانطوری که در ژنو هم با هم توافق کردیم، این همکاری در واقع دو لازمه دارد:

لازمه اول این است که ان. پی. تی را به عنوان مبنای گفت وگوها بپذیرید.

لازمه دوم این است که از دشمنی و خصومت با ملت ایران دوری کنید.

این هاوقتی دیدند با این صحبت منطقی نمی توانند برخورد کنند، یا پاسخ بدهند، گفتند ایران پیش شرط گذاشته است و ما پیش شرط از سوی ایران را نمی پذیریم. گفتیم این پیش شرط نیست. بالاخره اگر ما می خواهیم درباره [مسائل] هسته ای گفت و گو کنیم، باید مبنا داشته باشیم.

در ان. پی. تی ما عضو هستیم، شما هم عضو شوید. شما اصلا جزو تدوین کننده هایش بودید. گفتند که نه این پیش شرط است و ما قبول نمی کنیم.



آخرین جملات جلیلی به اشتون

جلسه استانبول 1 در واقع با ناراحتی تمام شد. طرفین هم در مصاحبه همین بحث را مطرح کردند. اما نکته مهم این است که آخر جلسه دو تا جمله آقای جلیلی و خانم اشتون داشتند که به نظر من این دو جمله، جملات بسیار بسیار مهمی است که در تاریخ ما قطعا خواهد ماند.

اشتون آخرین جمله ای که در آن جلسه گفت این بود: "ما نمی توانیم پیش شرط های شما را بپذیریم –یعنی همان ان. پی. تی - و این که دشمنی باشد. آقای جلیلی! ما ایده های مان را روی میز گذاشتیم، ما جدی هستیم، درها باز است، ایده های مان روی میز است و خطوط تلفن نیز باز است"

یعنی چی؟این یک معنی اش این بود که بالاخره این طرحی که ما داریم، همین است. شما نمی توانید سوخت راکتور تحقیقاتی تهران را بسازید و مجبور می شوید آخر پیش خودمان بیاید. تلفن ما را هم که دارید، در اتاق ما هم که باز است، در خدمتیم.

آقای دکتر جلیلی هم در همین مقطع از صحبت ایشان، جمع بندی خودش را ارائه کرد. آخرین جمله ایشان هم این بود: "هرگاه اراده ای صورت گرفت تا حقوق ملت ایران را بپذیرید –یعنی ان. پی. تی- و آنچه را که موجب تقابل است، رفع نماید- " اگر یک وقت شما خواستید و پذیرفتید، ما در خدمتیم؛ نخواستید، التماس دعا!"

که اصلا عرض کردم جلسه با ناراحتی تمام شد؛ یعنی دو طرف از هم خداحافظی نکردند، آن ها از یک در رفتند و ما هم از یک در دیگر. در مصاحبه هم این نمود پیدا کرد.

بعضی ها گفتند آقا این چه روند مذاکراتی بود؟ این جوری که نمی شود مذاکره کرد. ما باید بنشینیم و با آن ها تعامل کنیم. ولی مذاکره این نیست که همه آخرش کف بزنند. مذاکره هدفش تأمین منافع ملّی است. اگر منافع ملی با سلام و صلوات بدست می آید، چه بهتر؛ اما اگر با دعوا بدست می آید، باید دعوا کرد. شوخی ندارد. هیچ کشوری سر منافع ملی اش شوخی نمی کند. ولی عده ای باز هم در این کشور همه چیز را بازیچه می گیرند.



کوتاه آمدن اشتون در برابر جلیلی

حالا شما نگاه کنید که آنجا در آن مقطع، ما چگونه می رفتیم؛ هر چی می گفتند را می پذیرفتیم، باز آن ها فشارشان بیشتر بود. در اینجا چی شد؟ آن ها بحث خود را مطرح کردند. نپذیرفتیم، گفتیم نمی پذیریم. بعد اشتون دید آن حرفی که آخر جلسه زد خیلی حرف منطقی نیست. یعنی چی؟ ایران که طرف شما نمی آید. چه فایده ای دارد.

اشتون حدود 22 روز بعد یعنی 24 بهمن نامه ای به آقای جلیلی نوشت. در آن نامه برای از سرگیری روند گفت و گو ها اعلام آمادگی کرد.

البته محتوای نامه، همان محتوایی بود که در مصاحبه ها گفته بود. ولی نقطه مهمش این بود که در این مقطع با این ابتکارش که گقته بود در ها باز است تلفن ها باز است خودش برگشت و دید کسی سمت در باز نمی رود. ایشان برگشت و نامه نوشت و این نقطه بسیار مهمی در این مقطع هست.



بازهم نامه اشتون به جلیلی؛ بازهم کوتاه آمدن طرف اروپایی

13 تیر 92 یعنی چهار، پنج ماه بعد یک نامه دیگه اشتون به آقای جلیلی نوشت که این ها همه اش علنی است. چیز محرمانه ای نیست. نامه اش در اینترنت منتشر شده است.

اشتون در نامه اش یک جمله ای دارد: " هدف ما احترام به حق ایران تحت معاهده ان. پی. تی در استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای است" این همان چیزی است که قبلا گفته شده بود و نمی پذیرفتند. ولی اکنون پذیرفتند. پس الان مذاکره انجام می شود نه آن موقع. آقای جلیلی باز جواب شان را دادند.

یک نامه دیگر اشتون 30 مهرماه نوشت که باز مضمونش این است. یعنی بین استانبول 1 و استانبول 2 که 15 ماه طول کشید 4 نامه ایشان نوشت

در سه نامه ای که خانم اشتون فرستاد درون سه تایش آن چه که در استانبول 1 پیش شرط شده بود اینجا به آن اذعان کردند. بعد از 15 ماه با این مکاتبات استانبول 2 شکل گرفت